مفاهیم همگن و نا همگن تا حدودی نسبی هستند یعنی تا حدودی بستگی به آن دارد که مقیاس مورد نظر ما چه باشد ؟ برای مثال سنگی چون بازالت در وهله ی اول برای کسی که از سنگ شناسی اطلاعی ندارد به صورت یک جسم همگن به نظر خواهد رسید ولی اگر از این سنگ مقطع نازکی درست کنیم و آن را در زیر میکروسکوپ نگاه کنیم خواهیم دید که قسمت اعظم آن را کریستالهای کانی های فلدسپات..اولیوین و اوژیت تشکیل داده است یعنی در واقع کانی بازالت یک جسم نا همگن است . عین این موضوع را در مورد سنگ آهک متراکم .. مرمر .. ماسه سنگ و ... که به ظاهر همگن به نظر می رسند ولی در اصل از دو یا چند جز متفاوت تشکیل شده اند می توان مشاهده کرد.
نه فقط سنگ های طبیعی از کریستال های مختلف تشکیل شده اند بلکه مواد سرامیکی از قبیل ظروف چینی یا کاشی و بلاخره آجر و سیمان نیز از به هم پیوستن مجموعه ای از کریستال های مختلف بسیار ریز میکروسکوپی به وجود آمده اند . حتی خاک ها خاک ماسه ها و گرد و غبار هم از اجزای بلوری تشکیل شده است . همین طور خاک های رسی نیز از کریستالهای رسی مختلف تشکیل شده است که غالبا بسیار ریز(mm0.002) و به صورت ورقه ای یا پولکی شکل هستند .
سنگ های معدنی (کانه) که از آنها فلزات تهیه می شوند نیز به صورت کریستال یا مجموعه ی کریستالی در طبیعت یافت میشوند . قطعات فلزی مثلا یک ورقه ار آلومینیوم که صیقل داده شده است به ظاهر صاف و یکنواخت به نظر میرسد ولی در زیر میکروسکوپ مشاهده خواهیم کرد که از دانه های آلومینیوم یا بهتر بگوییم کریستالهای آلومینیوم تشکیل شده است.
سایر وسایل روزمره برای نمونه نمک طعام و حتیاجسامی چون گرافیت .. دوده زغال .. دندانها و استخوان حیوانات و انسان نیز از مقدار زیادی کریستال ریز و کوچک تشکیل شده است .
علم کریستالوگرافی یا همان بلور شناسی درباره صفات حالات.. فرم خارجی.. پدیده های داخلی مربوط به ماده یا اجسام بلورین بحث و گفت و گو می کند . کلمه ی کریستال از لغت یونانی crystallos که از دو کلمه ی سرما و انجماد است منشا می گیرد .
حکمای یونان قدیم فقط به کانی معینی از اکسید سیلیس که در فارسی به نام در کوهی معروف می باشد کریستال می گفتند و تصور می کردند که در کوهی Quarts یخی است که چندین بار منجمد شده است و به صورت quarts در آمده است .
پیشرفت دانش کریستالوگرافی تا مدت مدیدی بسیار کند بود و تا اواخر قرن 19 ام جزیی از علم کانی شناسی بوده است علت آن عدم دسترسی به وسایل تکنیکی لازم جهت تجزیه و شناخت بلور و حالات تبلور در آن زمان بوده است . با پیشرفت سریع علوم طبیعی در دو قرن اخیر بخوصوص علوم فیزیک و شیمی و بلاخره کشف اشعهX توسط دانشمند آلمانی Rontgen و کاربرد آن در کریستالوگرافی توسط Max von laue دانش کریستالو گرافی جای خود را در میان سایر علوم به عنوان یک رشته ی جدید و مستقل باز کرد ...